نگاهی «آشتی‌کنان» ترکیه و اسرائیل

نگاهی «آشتی‌کنان» ترکیه و اسرائیل
تعهد آنکارا به متوقف کردن فعالیت‌های حماس در ترکیه/مقایسه نقش رهبر انقلاب در موضوع هسته‌ای با شعارهای ترکیه درباره‌ی فلسطین/گاز غصب‌شده‌ی فلسطینی‌ها توسط اسرائیل، عامل جذب ترکیه به آشتی!+متن برخی بندهای توافق
موضع سیاسی و عملی ترکیه (حتی در اوج اختلاف سیاسی با اسرائیل و در بالاترین حالت عصبانیتی مسئولان آنکارا)، به پایین‌ترین حد سیاسی و عملی موضع ایران در بحث فلسطین (حتی در اوج اختلاف ایران با برخی از گروه‌های فلسطینی در موضوع سوریه) هم نزدیک نشد.
 امروز در رم، متن نهایی توافق آشتی ترکیه و اسرائیل (که روابط دو طرف را به وضع «عادی» خود بازخواهد گرداند) امضا شد، چیزی که بعد از گفتگوهای جمعه‌ی گذشته‌ی رئیس دستگاه اطلاعاتی اسرائیل (یوسی کوهن) با همتای ترکیه‌ای‌اش (هاکان فیدان) در استانبول حاصل شده است.
 
 
به نوشته‌ی حسنی محلی (کارشناس مسائل ترکیه) در روزنامه‌ی الاخبار، مسئولان ترکیه اسرائیل را «هم‌پیمان نظامی استراتژیک» خوانده‌اند و پیش‌بینی کرده‌اند که این توافق، افق‌های جدیدی در منطقه پیش روی آنکارا بگشاید. محافل دیپلماتیک هم با اشاره به دچار شدن ترکیه به انزوای منطقه‌ای و بین‌المللی و دچار شدنش به پیامدهای شکست در سوریه، بر اهمیت این توافق تأکید کرده‌اند. این محافل پیش‌بینی می‌کنند [و مدعی‌اند] این توافق می‌تواند در تقویت نقشه‌های آنکارا در سوریه و عراق نقش ایفا کند، آن هم پس از تشنجی که در روابط آنکارا با واشنگتن و دیگر پایتخت‌های غربی (که از «واحدهای مدافع ملت» کرد سوریه حمایت می‌کنند) به وجو دآمده است، چون آنکارا این واحدها را امتدادی از «حزب کارگران کردستان» [پ ک ک] می‌داند که در حال حاضر در جنوب شرق ترکیه با آنها می‌جنگد. 
مسئولان حکومتی ترکیه هم، اسرائیل را یک شریک اقتصادی و تجاری مهم می‌دانند، کما اینکه حجم تبادل تجاری دو طرف، در سال‌های گذشته دائما افزایش داشته است.
پیش بینی می‌شود که این توافق‌نامه منجر به کشیده شدن یک خط لوله‌ی دریایی بین بندر حیفا و بندر جیهان ترکیه (از طریق دریای مدیترانه) هم بشود تا با این خط لوله، گاز طبیعی تولید شده در اسرائیل (و بعدها قبرس) به ترکیه و از آنجا به اروپا منتقل شود تا به این ترتیب، انحصار روسیه [در بازار گاز اروپا] بشکند.
منابع دیپلماتیک پیش‌بینی کرده‌اند که همکاری نظامی و اطلاعاتی دو طرف مجددا به وضعیت پیش از ژانویه‌ی 2008 (زمان حمله‌ی ارتش اسرائیل به غزه) بازگردد.
 
 
موضوع جنبش حماس هم آخرین بحث در مذاکرات طرفین بوده است و ترکیه توافق کرده که فعالیت رهبران و نیروهای حماس را در خاک خود متوقف کند، بعد از آنکه اسرائیل هم توافق کرده کمک‌های ترکیه به غزه را از «دروازه‌ی اسرائیلی» به آنجا برساند. از جمله‌ی این کمک‌ها می‌توان به لوازم پزشکی و تأسیسات تولید برق (البته زیر نظر مستقیم دستگاه اطلاعاتی اسرائیل) اشاره کرد.
این‌ها در زمانی است که همه می‌دانند رئیس جمهور ترکیه رجب طیب اردوغان تا چه حد به سازمان‌های «لابی یهودی» احتیاج دارد تا از فشاری که آمریکایی‌ها (در موضوعات دموکراسی و حقوق بشر) بر نظامش می‌آورند بکاهد. 
این همکاری با «لابی یهودی» همزمان شده با خبرهایی درباره‌ی گفتگوهای «داغ» اسرائیل با کشورهای عربی، و در رأسشان عربستان سعودی و قطر (دو هم‌پیمان ترکیه). و باز همزمان شده با پیش‌بینی اوج گرفتن نبردها در میدان سوریه از طریق مرزهای ترکیه و اردن. و همه‌ی اینها در پی سلسله سفرهای مسئولان نظامی و امنیتی اسرائیل به ترکیه است و پیش‌بینی می‌شود که نخست‌وزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو هم تا پیش از پایان سال جاری، مهم‌ترین میهمان ترکیه باشد.
 
 
و اردوغان که در گذشته حمله‌ی شدیدی ضد اسرائیل به راه انداخته و آن را «دشمن سرسخت» توصیف کرده بود، حالا باید پیروان و یارانش را به چیزی برعکس آن اقناع کند، و این چیزی است که از طریق سیطره‌ی مطلق بر رسانه‌های ترکیه، برای آن زمینه‌سازی کرده است.
 
 
همچنین به اعتقاد علی حیدر (کارشناس مسائل فلسطین و اوضاع داخلی رژیم صهیونیستی)، در روزها و هفته‌های آینده، شاهد خواهیم بود که روابط ترکیه – اسرائیل، از آنچه در شش سال پیش هم بود، پیشرفت بیشتری خواهد یافت. ترکیه‌ای‌ها که شعارهای پررنگ و لعابی درباره‌ی فلسطین (به صورت عام) و درباره‌ی غزه (به شکل خاص) سر می‌دادند، از شعارهایشان کوتاه آمده‌اند. و همه‌ی اینها، در مقابل گاز اسرائیل و ائتلاف‌های منطقه‌ای (آن هم به سود تل آویو).
 به گزارش رجانیوز به نقل از روزنامه‌ی الاخبار لبنان، توافق آشتی بین طرف‌های اسرائیلی و ترکیه‌ای [که امروز در رم، تحقق پیدا کرد] نشانگر «سقف سیاسی»ای است که محور اختلاف دو طرف بود و اینکه درگیری بین دو طرف، در عمقش، از طرف ترکیه هیچ ربطی به اصل اشغال فلسطین توسط صهیونیست‌ها نداشته است.
 
 
باید اشاره کرد که این «سقف سیاسی» از همان لحظات اول آغاز اختلاف بین آنکارا و تل آویو، با قدرت خودنمایی می‌کرد. به همین جهت بود که طرف ترکی در هیچ کدام از مراحل این درگیری‌ها  حتی تلویحا هم اعلام نکرد که ممکن است در «به رسمیت شناختن اسرائیل» بازنگری کند (یا حتی به چیزی نزدیک به این هم اشاره نکرد).  کما اینکه حمایت ترکیه از گروه‌های فلسطینی (در چارچوب بحث و اختلاف با حکومت صهیونیست‌ها) هم هیچ وقت خطر قرمزی که اسرائیلی‌ها و آمریکایی‌ها ترسیم کرده بودند را رد نکرد. به همین جهت بود که طرف ترکیه‌ای تلاش داشت تا هیچ گونه حمایت نظامی از مقاومت فلسطین در پرونده اش وجود نداشته باشد.
با این پس‌زمینه، شاهد بودیم که موضع سیاسی و عملی ترکیه (حتی در اوج اختلاف سیاسی با رژیم اسرائیل و در بالاترین حالت عصبانیتی که از زبان مسئولان در آنکارا هویدا بود)، به پایین‌ترین حد سیاسی و عملی موضع ایران در بحث فلسطین (حتی در اوج اختلاف ایران با برخی از گروه‌های فلسطینی در موضوع سوریه) هم نزدیک نشد.
 
 
موضوع دیگری که شاهدش هستیم این است که موضع ترکیه برای حل و فصل درگیری با حکومت اسرائیل، حتی از سقف سیاسی‌ای که خودش اعلام کرده بود و به نظر می‌رسید کف درخواست‌های ترکیه را تشکیل می‌دهد؛ (بحث لزوم رفع محاصره‌ی غزه و روند سیاسی [سازش]) هم پایین‌تر آمده است. دلیل این مسئله مربوط می‌شود به حساب و کتاب‌های آنکارا برای تقویت موضع منطقه‌ای‌اش ( با توجه به تغییراتی که در میدان سوریه و منطقه به وجود آمده) و همچنین یک سری مسائل اقتصادی. اما سقف سیاسی جدیدی که ترکیه ترسیم کرده، عبارت است از اینکه ترکیه نهایتا تبدیل شود به «میانجی» بین رژیمی که فلسطین را اشغال کرده با ملت فلسطین (با تمام گروه‌های مسلحش و شهروندانش و آوارگانش).
در مقابل شاهد بودیم که طرف ایرانی در مذاکرات هسته‌ای حاضر نشد درباره‌ی اصل موضع ایران نسبت به فلسطین و گروه‌های مقاومت و درباره‌ی سیاست‌های منطقه‌ای اش صحبت کند؛ مسئله‌ای که بر روند مذاکرات و نتایج آن و بر مرحله‌ی پسابرجام تأثیر گذاشت. دلیل مسئله این بود که جمهوری اسلامی، صحبت درباره‌ی این مسائل را خدشه‌دار شدن اصول ثابت و بنیادین خود می‌دانست. با توجه به این نکات بود که رهبر عالی ایران آیت الله سید علی خامنه‌ای مجموعه‌ای از خطوط قرمز را برای این مذاکرات ترسیم کرده [و تیم مذاکره‌کننده را ملزم به رعایت آن کرده بود]، از جمله، ممنوعیت بحث درباره‌ی هر چیزی خارج از بحث هسته‌ای.
فقط اشاره می‌کنم که اسرائیل به صورت رسمی و با زبان نخست‌وزیرش بنیامین نتانیاهو (در بیانیه‌ای که کابینه‌ی امنیتی اسرائیل، همگی آن را امضا کرده بودند) اعلام آمادگی کرد که در صورتی که جمهوری اسلامی، اسرائیل را به رسمیت بشناسد، اسرائیل هم آمادگی دارد ایران هسته‌ای را قبول کند، و مشخص است که این مسئله می‌توانست چه نتایج منطقه‌ای و استراتژیک و راهبردی درباره‌ی وضع منطقه و ایران داشته باشد [ولی ایران، وقعی به این مسئله نگذاشت]. به این هم اشاره می‌کنم که ایران، چه قبل از توافق هسته‌ای و چه بعد از توافق هسته‌ای [به دلیل اصول ثابت ترسیم شده از طرف رهبری] به عنوان طرفی اصیل در مواجهه با اسرائیل (در کنار نیروهای مقاومت در لبنان و فلسطین) بوده و هنوز هم هست. 
اما در باب چارچوب منطقه‌ای که به این تصمیم ترکیه منجر شد، نکاتی گفتنی است. واضح است که شکست سیاست ترکیه مشخصا در میدان سوری (و آخرینش هم بحرانی که بین ترکیه و روسیه بروز کرد) در کنار خطراتی که حالا ترکیه در شمال سوریه احساس می‌کند (به واسطه‌ی اقلیم کرد نشین [که ممکن است ایجاد شود]) رهبران ترکیه را بر آن داشته که حتی از بعضی شعارهایی که می توانست باعث طرفدار پیدا کردن برای آنها در منطقه و فلسطین شود هم دست بردارند، و مشخصا شعارهایی که به مسئله برداشته شدن محاصره غزه مربوط می‌شد.
 
 
مسئله‌ای که باعث شد طرف ترکیه در آشتی با اسرائیل عجله و سرعت از خودش نشان دهد، ثروت‌های گازی‌ای بود که اخیرا در آب‌های اقلیمی فلسطین اشغالی [که تحت تصرف اسرائیل است] کشف شد، منابعی که می‌تواند اسرائیل را تبدیل به یکی از صادرکنندگان اصلی گاز (این ماده‌ی استراتژیک در اقتصاد جهانی) کند. 
و منفعت ترکیه این است که منابعش را در حوزه‌ی گاز، متنوع کند، خصوصا بعد از خطرات اقتصادی‌ای که بعد از اختلاف با روسیه بروز کرد و پیامدهایی که ممکن است در آینده بر این اختلافات مترتب شود (خصوصا که ترکیه به گاز روسیه هم متکی است).
با توجه به این نکته، جهت‌گیری ترکیه، متنوع‌سازی منابع تأمین گازش بود، و اسرائیل در اینجا تبدیل شد به هدف شماره‌ی یک، ولو اینکه این مسئله ضد مواضع علنی ترکیه درباره‌ی لزوم پایان یافت محاصره‌ی غزه و ضد شعارها و مواضعی باشد که ترکیه در شش سال گذشته در موضوع فلسطین بیان کرده بود.
 
 
در بحث چارچوب منطقه‌ای این آشتی، طرف اسرائیل هم معتقد است که تحولات امنیتی و سیاسی‌ای که در سطح منطقه در حال رخ دادن است، با وجود تهدیداتی که در دل خود [برای اسرائیل] در بر دارد، اما حاوی فرصت‌هایی هم هستند که می‌توان از آنها برای ایجاد ائتلاف‌ با کشورهای منطقه استفاده کرد. ائتلاف‌هایی که اسرائیل را قادر می‌سازد با دشمنان منطقه‌ای‌اش (و در رأسشان ایران و حزب الله، و دولت سوریه) مقابله کند. با همین پس‌زمینه است که در ادبیات سیاسی اسرائیل می‌شنویم که منافع مشترک، زمینه‌ای است برای نزدیکی بیشتر با پایتخت‌هایی که هنوز ارتباطشان با اسرائیل را علنی نکرده‌‌اند. و در همین چارچوب، توافق با ترکیه هم جای می‌گیرد.
توافق با ترکیه، به موازات گام‌های دیگری رخ داده که اسرائیل برای گسترش دایره‌ی هم‌پیمانانش بر می‌دارد، هم پیمانانی که بیرون از دایره‌ی کشورهای عربی‌ای باشند که با این رژیم توافق‌نامه‌ی صلح امضا کرده‌اند (مثل مصر و اردن)، یعنی کشورهای خلیج فارس و در رأسشان عربستان سعودی.
و از روند گام‌به‌گامی که برای علنی کردن این مسیر در پیش گرفته شده (و پیام‌هایی که طرف سعودی در مقابل ارسال می‌کند) می‌توان فهمید مسئله دیگر فقط «کارگردانی» قضیه است که چطور از وضع فعلی به «هم‌پیمانی علنی» با اسرائیل منتقل شود، خصوصا که حکومت اسرائیل هرگونه کوتاه آمدن بنیادین را رد می‌کند چون می‌داند طرف سعودی هم بیش از طرف ترکیه‌ای به حفظ حقوق ملت فلسطین اصرار نخواهد داشت.
 
 
در بحث پیامدها هم چند نکته قابل اشاره است. کمترین موضعی که می‌توان اشاره کرد این است که توافق (با مضمون آن که حالا علنی شده) شکست جدیدی است برای کسانی که روی ترکیه به عنوان یک «حامی منطقه‌ای» جایگزین حساب کرده بودند (حتی با وجود سقف سیاسی کوتاه ترکیه که پاسخ‌گوی آرزوهای ملتی که می‌خواهند کشورشان را از اشغال اسرائیل آزاد کنند، نیست.)
با توجه به این پس‌زمینه‌ها باید گفت توافق اسرائیلی ترکی، به موازات روند پیشتر گفته‌ی شده‌ی اسرائیلی سعودی، و بعد از شکست تمام چیزهای منطقه‌ای که روی آن حساب شده بود، نشان می‌دهد کدام چارچوب‌ها در میدان فلسطین اثر سیاسی و عملی دارد. خصوصا در بحث جنبش حماس که حالا با نوعی بازبینی برایش روشن شده که حامی منطقه‌ای واقعی برای مقاومت فلسطین (آن هم طوری که آرزوهای ملت فلسطین برای آزادسازی کشورشان را محقق کند) کسی نیست جز جمهوری اسلامی ایران.
 
***
 
اما بد نیست در خاتمه اشاره داشته باشیم به برخی از بندهای اصلی توافق آشتی ترکیه با اسرائیل. روزنامه‌ی صهیونیستی یدیعوت آحرونوت، هشت بند از این توافق آشتی را (البته به صورت غیر رسمی و تأیید نشده) منتشر کرده که از این قرارند:
1-اسرائیل و ترکیه متعهد می‌شوند که اقدام به عادی‌سازی کامل روابط بین خود کنند، از جمله فرستادن سفیر و دیدارهای متقابل و تعهد به عدم اقدام ضد یکدیگر در سازمان‌های بین‌المللی مثل ناتو و سازمان ملل متحد.
2-ترکیه شرط پایان دادن به محاصره‌ی فعلی غزه را کنار می‌گذارد، در مقابل آنکه اسرائیل به او اجازه دهد تمامی تجهیزات و کمک‌های انسانی‌ای را که مایل است، از طریق بندر اشدود (که ارتش اسرائیل بر آن نظارت خواهد داشت) به غزه منتقل نماید. و اینکه اسرائیل این اجازه را هم به ترکیه بدهد که یک مرکز تولید برق در غزه و یک مرکز آب‌شیرین کن (با همکاری آلمان) و یک بیمارستان جدید [در غزه] بسازد.
3-توافق شامل هیچ چیز درباره‌ی سربازان [اسرائیلی] اسیر نزد حماس نمی‌شود، ولی ترکیه متعهد می‌شود تمام تلاش‌هایش را برای میانجی‌گری نزد حماس برای صورت گرفتن یک توافق تبادل [اسرا] صورت دهد.
4-اسرائیل 21 میلیون دلار غرامت به خانواده‌‌های قربانیان کشتی مرمره‌ی ترکیه پرداخت خواهد کرد.
5-ترکیه متعهد می‌شود دادخواست جاری ضد افسران ارتش اسرائیل در دادگاه استانبول (درباره‌ی مسئولیت آنان در حادثه‌ی کشتی مرمره) را ملغی نماید.
6-ترکیه متعهد می‌شود به رهبران حماس اجازه‌ی هیچ گونه فعالیت ضد اسرائیلی از داخل ترکیه را ندهد.
7-دو کشور همکاری امنیتی و اطلاعاتی را از سر خواهند گرفت.
8-اسرائیل و ترکیه مذاکراتی رسمی برای کشیدن خط لوله‌ی گاز طبیعی اسرائیل برگزار خواهند کرد، و ترکیه تمایل خود را برای خرید گاز طبیعی از اسرائیل و فروش آن به بازارهای اروپایی اعلام می‌دارد.



:: موضوعات مرتبط: اخبار و سیاست , ,
:: برچسب‌ها: آشتی , ترکیه , اسراییل ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : دانشجو
تاریخ : سه شنبه 8 تير 1395
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: